آیا با حدیث ?اُطلبوُا العلم ولو بالصین?مىتوان مشروعیت علوم مدرن غربى را اثبات کرد؟
از آغاز ورود علوم مدرن و غربى به جوامع اسلامى پیوسته این سؤال مطرح بوده است که آیا این علوم که برخاسته از تمدنىمادهگرا و الحادى است مشروع هستند یا نه، و آیا مسلمین مجاز به اخذ آن از کفّار که منشأ تولید، صدور و اکتشاف آنهاهستند، مىباشند یا خیر؟
اکنون در این مقال بدون آنکه خواسته باشیم به پاسخ این سؤال بپردازیم و نظرگاه موافق یا مخالف را درباره علوم مدرنغربى تبیین نماییم، تنها در پى بررسى یکى از استدلالهایى هستیم که براى مطلوبیت و مشروعیت علوم مدرن ارائه مىشود وآن حدیث مشهور ?اطلبوا العلم ولو بالصین? (علم بیاموزید ولو آنکه در چین باشد) است.
استنباط مشهور و رایج از این حدیث چنین است که علم را از هرجا و در هرجا که باشد باید آموخت ولو آنکه منشأ تولید وصدور آن بلاد کفر مانند کشور چین باشد.
به عبارت دیگر از فراز ?ولو بالصین? چنین فهمیده مىشود که مشروعیت و مطلوبیت یک علم ربطى به خاستگاه و زادگاه آن ندارد و اگر علمى در تمدنى الحادى و کفر آلود نیز تولّد یابد و تولید شود نیز گرفتنى است و بلکه براساس این حدیثمسلمانان موظف به گرفتن آن هستند. ضمناً براساس این برداشت ?ال? در واژه العلم، به معناى شمول و استغراق است و بهمفهوم ?هر علمى? مىباشد.
مدعاى نگارنده آن است که چنین برداشتى از حدیث فوق درست نبوده و در واقع این حدیث نمىتواند مستندى براى اثبات مشروعیت و مطلوبیت علوم مدرن غربى باشد، و ادلّه آن اینکه:
۱- اگر فقط ما باشیم و همین یک حدیث، این حدیث را به دو گونه مىتوان معنا کرد:
الف ? دانش ]هر دانشى[ را بیاموزید ولو آنکه در چین باشد، یعنى منشأ صدور و تولید، خاستگاه و زادگاه آن کشور چین کهسرزمین کفر است باشد و کافر بودن صاحبان و مکتشفان یک علم نباید مانع از اخذ آن علم باشد.
ب - دانش ]دانش مشروع و مطلوب[ را بیاموزید ولو آنکه در چین باشد، یعنى لازمه آموختن این دانش آن باشد که تا مسافتىدور مثل کشور چین سفر کنید و رنج آن را بر خود هموار کنید و به عبارت دیگر اگر فردى که حامل علوم مشروع و مطلوباست، مثل امام صادق (ع) ، در آن سوى دنیا بود و شما براى آموختن این علوم ناچار به طى این مسافت طولانى باشید، باید اینرنج را بر خود هموار کنید و بروید و از او بیاموزید و بعد مسافت هرگز مجوزى براى ترک دانشآموزى نمىشود.
اکنون یک بار دیگر به حدیث و دو معناى فوق بنگرید، در خواهید یافت که هر یک از دو معناى فوق مىتواند از آن استنباط شود. و البته در این صورت به حکم ?اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال? نمىتوان به این حدیث براى مشروعیّت علوم مدرنغربى استدلال کرد، چرا که در صورتى استدلال صحیح بود که فقط معناى اول از آن فهمیده مىشد در حالى که چنین نیست وممکن است مقصود واقعى حدیث، معناى دوم باشد که در این صورت به درد استدلال براى مشروعیت علوم مدرن نخواهدخورد.
علاوه بر این مطلب، به نظر ما مقصود واقعى حدیث معناى دوم است و شواهدى این امر را تایید مىکند:
۱- یکى از منابع نقل این حدیث، کتاب مصباح الشریعة (منسوب به امام صادق (ع) ) است. در این منبع، متن کامل حدیث از اینقرار است:
الصادق (ع) : ?اطلبوا العلم ولو بالصین و هو علم معرفة النفس و منه معرفة الرب?
دانش را بیاموزید ولو با رفتن به چین باشد و (مقصود از) این دانش معرفت نفس است که از ثمرات آن معرفت خداوند است.
از ادامه حدیث در مىیابیم که اولاً مقصود از ?العلم? هر دانشى نیست و در اصطلاح ادبى و نحوى ?ال? آن براى استغراق نبودهبلکه براى عهد مىباشد، ثانیاً مقصود از این دانش خاص هم، معرفت نفس است که منجر به خداشناسى مىشود و بسیار بعیداست که ائمه (ع) توصیه به آموختن معرفت نفس و معرفت ربّ از بلاد کفر نمایند.
۲- در صدر اسلام کشور چین به عنوان نمادى از دورى راه مطرح بوده است و تعبیر ?ولو بالصین? صرفاً بیانگر دورى راهاست و نه نمادى از بلاد کفر، و مفهوم روایت اُطلبوا العلم ولو بالصین این است که اسلام براى آموختن علم مشروع و حقیقى،چنان اهمیتى قائل است که اگر براى آموختن آن طى مسافتى بعید نیز لازم باشد، باید براى کسب آن تلاش کرد و دورى راه،چنین تکلیفى را از دوش انسان بر نخواهد داشت.
آنچه تفسیر فوق را در مورد ?ولو بالصین? تأیید مىکند، روایتى از امام صادق (ع) است که از آن حضرت (ع) سؤال مىشود:اگر فردى نماز چهاررکعتى یا سه رکعتى خود را در رکعت دوم سلام دهد و پى کار خود رود اما ناگاه به یادآورد که نمازشرا ناقص خوانده است، تکلیف او چیست؟ امام (ع) مىفرماید: هرجا که به یاد آورد، ادامه نمازش را پى مىگیرد ولو آنکه بهچین رسیده باشد.[۱](ولو بَلَغَ الصین)
بنابراین تعبیر ?ولو بالصین? یا ?ولو بلغ الصین? بیانگر بُعد و دورى مسافت است و نه چیز دیگر، همانگونه که در روایتىدیگر با عنوان ?اُطلبوا العلم ولو بخوض اللجج? (دانش بیاموزید ولو با فرو رفتن در قعر اقیانوسها) ، تعبیر ولو بخوض اللججبیانگر اهمیت علمآموزى است و نه مثلاً علم اقیانوسشناسى و?
ضمناً باید توجّه داشت که تعمیم روایتى چون ?اُطْلُبُوا الْعِلْمَ ولَوبالصین? به هر علم و هر منبع و سرچشمهاى از علم، با روایاتفراوانى که منبع مشروع ?علم? را منحصر به وحى و اهل البیت (ع) مىدانند، تعارض پیدا خواهد کرد و طبق اصول و قواعدجمع بین احادیث، باید روایات را به گونهاى معنا کرد که چنین تعارضى رخ ندهد و در نهایت اگر هم تعارض مرتفع نگردد،روایات ضعیفتر (از جهت کمیت، دلالت و سند) تحت الشعاع، روایات قوىتر قرار خواهند گرفت.
اینک به نقل چند روایت مىپردازیم که علم حقیقى و منبع مشروع و انحصارى آن را خاندان وحى و اهل البیت (ع) و کسانى کهحامل علوم آنها هستند، مىداند:
قالالصادق (ع) : ? فَلْیَذهَبِ الْحَسَنَ یمیناً وَ شِمالاً فَوَاللَّهِ مایُوجِدُ العِلْمَ اِلاَّههنا[۲]
امام صادق (ع) : به خدا سوگند اگر حسن ]بصرى[ به چپ و راست ]عالَم [برود، علم را جز در این خانه ]اهل البیت [نخواهدیافت.
قال الکاظم (ع) : لاعِلْمَ الامِن عالِمٍ ربّانى[۳]
امام کاظم (ع) : دانش ]حقیقى[ جز نزد عالم ربّانى نیست
قال على (ع) : اَلْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِند اَهْلِهِ و قَدْ اُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ اَهْلِهِ فَاطْلُبُوهُ[۴]
امام على (ع) : دانش نزد اهلش ذخیره است و شما باید آن را از اهلش بجویید.
قالَ رَسولُ اللَّه (ص) : مَن تَعَلَّمَ باباً مِنَ الْعِلمِ عَمَّنْ یَثِقُ بِهِ کانَ اَفْضَلُ مِنْ اَن یُصَلّى اَلْفَ رَکْعَةٍ[۵]
رسول گرامى اسلام (ص) : هرکس فرازى از دانش را از کسى که به [صلاحیّت علمى و معنوى] او اطمینان دارد، بیاموزد، بهتراز آن است که هزار رکعت نماز مستحبى بخواند.
قال على (ع) : سَمِعْتُ رسُولَ اللَّه (ص) یقول: طَلَبُ الْعِلْمِ فریضَةٌ عَلى کُلِّ مُسْلِمٍ فَاطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنْ مَظانِّهِ وَ اقْتَبِسُوهُ مِنْ اَهْلِهِ[۶]
امام على (ع) : از رسول خدا (ص) شنیدم که مىفرمود: دانشپژوهى بر هر مسلمان واجب است، پس دانش را از منابع واقعى واهلش بجویید.
قال على (ع) : یاکُمیل لا تَاْخُذْ اِلَّا عَنَّا تَکُنْ مِنَّا[۷]
امام على (ع) : اى کمیل، دین و دانشات را جز از ما مگیر تا در زمره ما باشى.
قال الباقر (ع) لِسَلْمَة بن کهیل و الحکم بن عتیبَة: شَرِّقا و غَرِّبا فلاتَجِدانِ عِلْماً صَحیحاً الَّا شیئاً خَرجَ مِن عِندِنا اَهْلَ الْبَیتِ[۸]
امام باقر (ع) خطاب به سلمة بن کهیل و حکم بن عتیبة: اگر به شرق و غرب بروید، به دانش صحیح دست نمىیابید مگر آنچه ازنزد ما اهل البیت صادر شده باشد.
عن الباقر (ع) فى قولِ اللَّه ? عَزَّ و جَلَّ ? : ?فَلْیَنْظُرِ الْاِنسانُ اِلى طَعامِه? ، قُلتُ: ماطَعامُه، قال (ع) : عِلْمُه الَّذى یَاْخُذُهُ عَمَّن یَاْخُذُهُ? [۹]
راوى از امام باقر (ع) مىپرسد: مقصود از ?غذا? در آیه شریفه که مىفرماید: انسان باید به غذایش بنگرد، چیست؟ امام(ع) مىفرماید: یعنى انسان باید بنگرد که دانشاش را از چه کسى مىگیرد؟ [یعنى انسان نمىتواند خوراک فکرى و علمىاش رااز هر منبعى جز اهل آن بگیرد[
قال الصادق (ع) : یا یُونُس اِنْ اَرَدْتَ الْعِلْمَ الصَّحیحَ فَعِنْدَنا اَهْلَ الْبَیْتِ فَاِنّا وَرِثْنا و اُوتینا شَرْعَ الحِکْمَةِ وَ فَصْلَ الْخِطابِ[۱۰]
امام صادق (ع) : اى یونس! اگر طالب دانش صحیح هستى، تَنها نزد ما اهل البیت (ع) است. میراثدار حکمت الهى و نبوى (ص) وفصلالخطاب ]سخن نهایى و حق[ ما هستیم.
قال الْباقِرُ (ع) : کلُّ ما لَم یَخْرُجْ مِن هذَا الْبَیْتِ فَهُو باطِلٌ[۱۱]
امام باقر (ع) : هر [حکم و دانش]ى که از خانه ما [ اهلالبیت] صادر نشده باشد، باطل است.
قال رسُولُ اللَّه (ص) : اَنا مَدینَةُ الْحِکمةِ ]الْعِلْم[۱۲][ و عَلىٌ بابُها و لَنْ تُؤتَى الْمَدینَةُ اِلَّا مِنْ قِبَلِ الْبابِ[۱۳]
رسول گرامى اسلام (ص) : من، شهر حکمت و دانش هستم و درِ آن على (ع) است و به شهر جز از درِ آن نباید وارد شد.
مشاهده مىکنیم که روایات فوق ? و دهها روایت دیگر ? با صراحت، تنها منبع و مَأخَذ مشروع علم واقعى و حقیقى را خاندانوحى و اهلالبیت (ع) مىدانند و مؤمنین مجاز نیستند براى کسب دانش، درِ خانه هر کس بروند و به هر جا سَرَک بکشند. بر ایناساس، معناى روایت ?اُطْلُبُوا العلم وَلَوبالصین? جز این نیست که دانش حقیقى را بجویید اگر چه مجبور شوید براى آنمسافتى طولانى را طى نمایید و فىالمثل براى یافتن عالم حقیقى ? که حامل علوم اهلالبیت (ع) است ? تا کشور چین سفر کنید
و اما براى تکمیل این مبحث مهم باید به چند روایتى که توصیه به اَخذ ?حکمت? از هر کسى حتى فرد منافق و گمراه، مىکنند،نیز اشاره نماییم و مقصود واقعى آنها را توضیح دهیم:
قال على (ع) :
خُذِ الحِکمةَ اَنَّى أتَتْکَ فَاِنَّ الْکَلِمَةَ مِنَ الْحِکْمَةِ تَکُونُ فى صَدْرِ الْمُنافِقِ فَتَلَجْلَجَ فى صَدْرِهِ حَتَّى تَسْکُنَ اِلى صاحِبِها [۱۴]]حتى تَخرُجفَتَسْکُنَ الى صواحبها فى صدر المؤمن[[۱۵]
امام على (ع) : حکمت را هر جا که یافتى، بگیر، زیرا [گاهى] سخنى حکمتآمیز در سینه منافق خلجان دارد تا اینکه از سینهاشبیرون آمده و به صاحب اصلىاش [که مؤمن است] برسد.
- الحکمةُ ضالَّةُ الْمُؤْمِن، فَخُذِ الْحِکْمَةَ وَلَوْ مِنْ اَهْلِ النقاق[۱۶]
- حکمت گمشده مؤمن است، پس آن را بگیر حتى از منافقها.
از این دو روایت که در منابع شیعه و سنى از حضرت على (ع) نقل شده است، دو مطلب دریافت مىشود:
۱- حکمت و معرفت حقیقى، اختصاص به اهل ایمان دارد ولى ممکن است نزد افراد غیرمؤمن نیز یافت شود اما یافت شدنحکمت نزد غیرمؤمنان، همیشگى و به عنوان یک قاعده نیست بلکه گاهى چنین است و متعلق به آنها نبوده و نزد آنان عاریهاست تا آن که به صاحب واقعىاش یعنى مؤمن برسد.
۲- حضرت على (ع) توصیه به اَخذ ?حکمت? از منافقان و گمراهان کرده است و عمل به این سفارش در صورتى براى یک فردمیسر است که قبلاً ?حکمتشناس? باشد و با ?میزان? بتواند ?حکمت? را از ?جهالت? تشخیص دهد و این هنگامى مقدور استکه شخص بناى معرفتى و اعتقادىاش را از کانون اصلى و انحصارى علم و حکمت که ?کتاب و عترت? است، ساخته باشد وبه محک و میزان تشخیص ?سره? از ?ناسره? مجهز شده باشد.
و اما در پاسخ به این سئوال که چگونه ممکن است فردى منافق و گمراه، سخنى حکمتآمیز بگوید، باید بگوییم که این سخنحکمتآمیز ممکن است ناشى از عقل فطرى و خدادادى او باشد که خداوند در نهاد همه انسانها تعبیه کرده است مثل آن کهفرد گمراهى درباره زشتى ظلم و نیکى عدالت سخنى بگوید و به مصادیق تازهاى از آنها اشاره کند و یا آن که ممکن است اینسخن حکمتآمیز از منبعى الهى ? کتب آسمانى، سخنان انبیاء و معصومین (ع) ? اَخذ شده باشد و از دیده یک مؤمن پنهانمانده باشد، اما این فرض که فردى گمراه، منافق و یا کافر سخنى حکمتآمیز را ابداع کرده باشد و مهمتر اینکه بنیانگذار بناىعلمى و معرفتىاى حقیقى باشد، منتفى است و روایاتى که ذکر آنها گذشت، چنین مسألهاى را نفى مىکنند.
چکیده بحث آنکه با روایت ?اُطلبوُا العلم ولو بالصین? نمىتوان مشروعیت و مطلوبیت علوم مدرن غربى را اثبات کرد.
۱- وسایلالشیعه ۳۱۲/۵ البته فقها براساس این روایت فتوا نمىدهند زیرا روایات متقن دیگر، چنین نمازى را باطل دانسته واعاده را لازم نمىدانند.
۲- کافى، ج ۱، ص ۵۱
۳- کافى ج ۱، ص ۱۷
۴- کافى، ج ۱، ص ۳۰
۵- وسائل الشیعة، ج ۲۷، ص ۲۷
۶- بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۷۱
۷- تحف العقول، ص ۱۷۱
۸- کافى، ج ۱، ص ۳۹۹
۹- کافى، ج ۱، ص ۵۰
۱۰- بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۴۰۴
۱۱- بصائر الدرجات، ص ۵۳۱
۱۲- در بعضى نقلهاى دیگر به جاى کلمه ?الحِکمة? ، ?العِلم? آمده است.
۱۳- الخصال، ص ۵۷۴
۱۴- الامالى (طوسى) ، ص ۶۲۵
۱۵- در نهجالبلاغة عبده (ج ۴، ص ۱۸) به جاى ?تسکن الى صاحبها? عبارت ?حتَّى تخرج فتسکُنَ الى صواحِبها فى صدرالمؤمن? آمده است.
۱۶- نهج البلاغة عبدة، ج ۴، ص ۱۸ / کافى، ج ۸، ص ۱۶۷
.
فرزندانمان را از کودکی با پوشش زهرا آشنا کنیم
مسنجره ریدکال باابزار مفید در چت کردن .آموزش عضویت رو گذاشتم حتما بخونید وعضو شوید
پول در آوردن به قیمت درد و اشک های تو کوچولو
دلم گرفته يعني خسته شدم نميدونم از چي بگم
31281 بازدید
36 بازدید امروز
9 بازدید دیروز
54 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian