×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

یونس 72

خوش آمدید.لطفا به مطالب دیگه هم توجه کنید

× بیشتر مطالب این وبلاگ کپی شده از وبلاگ ها ویاوب سایت های دیگر می باشد هدف از کپی قراردادن مطالب مفید دراختیار دوستان در سایت گوهردشت می باشد ☺☺☺☺
×

آدرس وبلاگ من

younes72.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/yunes 72

آیا با حدیث ?اُطلبوُا العلم ولو بالصین?مى‏توان مشروعیت علوم مدرن غربى را اثبات کرد؟

آیا با حدیث ?اُطلبوُا العلم ولو بالصین?مى‏توان مشروعیت علوم مدرن غربى را اثبات کرد؟

از آغاز ورود علوم مدرن و غربى به جوامع اسلامى پیوسته این سؤال مطرح بوده است که آیا این علوم که برخاسته از تمدنى‏ماده‏گرا و الحادى است مشروع هستند یا نه، و آیا مسلمین مجاز به اخذ آن از کفّار که منشأ تولید، صدور و اکتشاف آن‏هاهستند، مى‏باشند یا خیر؟

اکنون در این مقال بدون آن‏که خواسته باشیم به پاسخ این سؤال بپردازیم و نظرگاه موافق یا مخالف را درباره علوم مدرن‏غربى تبیین نماییم، تنها در پى بررسى یکى از استدلالهایى هستیم که براى مطلوبیت و مشروعیت علوم مدرن ارائه مى‏شود وآن حدیث مشهور ?اطلبوا العلم ولو بالصین? (علم بیاموزید ولو آن‏که در چین باشد) است.

استنباط مشهور و رایج از این حدیث چنین است که علم را از هرجا و در هرجا که باشد باید آموخت ولو آن‏که منشأ تولید وصدور آن بلاد کفر مانند کشور چین باشد.

به عبارت دیگر از فراز ?ولو بالصین? چنین فهمیده مى‏شود که مشروعیت و مطلوبیت یک علم ربطى به خاستگاه و زادگاه آن‏ ندارد و اگر علمى در تمدنى الحادى و کفر آلود نیز تولّد یابد و تولید شود نیز گرفتنى است و بلکه براساس این حدیث‏مسلمانان موظف به گرفتن آن هستند. ضمناً براساس این برداشت ?ال? در واژه العلم، به معناى شمول و استغراق است و به‏مفهوم ?هر علمى? مى‏باشد.

مدعاى نگارنده آن است که چنین برداشتى از حدیث فوق درست نبوده و در واقع این حدیث نمى‏تواند مستندى براى اثبات‏ مشروعیت و مطلوبیت علوم مدرن غربى باشد، و ادلّه آن این‏که:

۱- اگر فقط ما باشیم و همین یک حدیث، این حدیث را به دو گونه مى‏توان معنا کرد:

الف ? دانش ]هر دانشى[ را بیاموزید ولو آن‏که در چین باشد، یعنى منشأ صدور و تولید، خاستگاه و زادگاه آن کشور چین که‏سرزمین کفر است باشد و کافر بودن صاحبان و مکتشفان یک علم نباید مانع از اخذ آن علم باشد.

ب - دانش ]دانش مشروع و مطلوب[ را بیاموزید ولو آن‏که در چین باشد، یعنى لازمه آموختن این دانش آن باشد که تا مسافتى‏دور مثل کشور چین سفر کنید و رنج آن را بر خود هموار کنید و به عبارت دیگر اگر فردى که حامل علوم مشروع و مطلوب‏است، مثل امام صادق (ع) ، در آن سوى دنیا بود و شما براى آموختن این علوم ناچار به طى این مسافت طولانى باشید، باید این‏رنج را بر خود هموار کنید و بروید و از او بیاموزید و بعد مسافت هرگز مجوزى براى ترک دانش‏آموزى نمى‏شود.

اکنون یک بار دیگر به حدیث و دو معناى فوق بنگرید، در خواهید یافت که هر یک از دو معناى فوق مى‏تواند از آن استنباط شود. و البته در این صورت به حکم ?اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال? نمى‏توان به این حدیث براى مشروعیّت علوم مدرن‏غربى استدلال کرد، چرا که در صورتى استدلال صحیح بود که فقط معناى اول از آن فهمیده مى‏شد در حالى که چنین نیست وممکن است مقصود واقعى حدیث، معناى دوم باشد که در این صورت به درد استدلال براى مشروعیت علوم مدرن نخواهدخورد.

علاوه بر این مطلب، به نظر ما مقصود واقعى حدیث معناى دوم است و شواهدى این امر را تایید مى‏کند:

۱- یکى از منابع نقل این حدیث، کتاب مصباح الشریعة (منسوب به امام صادق (ع) ) است. در این منبع، متن کامل حدیث از این‏قرار است:

الصادق (ع) : ?اطلبوا العلم ولو بالصین و هو علم معرفة النفس و منه معرفة الرب?

دانش را بیاموزید ولو با رفتن به چین باشد و (مقصود از) این دانش معرفت نفس است که از ثمرات آن معرفت خداوند است.

از ادامه حدیث در مى‏یابیم که اولاً مقصود از ?العلم? هر دانشى نیست و در اصطلاح ادبى و نحوى ?ال? آن براى استغراق نبوده‏بلکه براى عهد مى‏باشد، ثانیاً مقصود از این دانش خاص هم، معرفت نفس است که منجر به خداشناسى مى‏شود و بسیار بعیداست که ائمه (ع) توصیه به آموختن معرفت نفس و معرفت ربّ از بلاد کفر نمایند.

۲- در صدر اسلام کشور چین به عنوان نمادى از دورى راه مطرح بوده است و تعبیر ?ولو بالصین? صرفاً بیانگر دورى راه‏است و نه نمادى از بلاد کفر، و مفهوم روایت اُطلبوا العلم ولو بالصین این است که اسلام براى آموختن علم مشروع و حقیقى،چنان اهمیتى قائل است که اگر براى آموختن آن طى مسافتى بعید نیز لازم باشد، باید براى کسب آن تلاش کرد و دورى راه،چنین تکلیفى را از دوش انسان بر نخواهد داشت.

آنچه تفسیر فوق را در مورد ?ولو بالصین? تأیید مى‏کند، روایتى از امام صادق (ع) است که از آن حضرت (ع) سؤال مى‏شود:اگر فردى نماز چهاررکعتى یا سه رکعتى خود را در رکعت دوم سلام دهد و پى کار خود رود اما ناگاه به یادآورد که نمازش‏را ناقص خوانده است، تکلیف او چیست؟ امام (ع) مى‏فرماید: هرجا که به یاد آورد، ادامه نمازش را پى مى‏گیرد ولو آن‏که به‏چین رسیده باشد.[۱](ولو بَلَغَ الصین)

بنابراین تعبیر ?ولو بالصین? یا ?ولو بلغ الصین? بیانگر بُعد و دورى مسافت است و نه چیز دیگر، همانگونه که در روایتى‏دیگر با عنوان ?اُطلبوا العلم ولو بخوض اللجج? (دانش بیاموزید ولو با فرو رفتن در قعر اقیانوسها) ، تعبیر ولو بخوض اللجج‏بیانگر اهمیت علم‏آموزى است و نه مثلاً علم اقیانوس‏شناسى و?

ضمناً باید توجّه داشت که تعمیم روایتى چون ?اُطْلُبُوا الْعِلْمَ ولَوبالصین? به هر علم و هر منبع و سرچشمه‏اى از علم، با روایات‏فراوانى که منبع مشروع ?علم? را منحصر به وحى و اهل البیت (ع) مى‏دانند، تعارض پیدا خواهد کرد و طبق اصول و قواعدجمع بین احادیث، باید روایات را به گونه‏اى معنا کرد که چنین تعارضى رخ ندهد و در نهایت اگر هم تعارض مرتفع نگردد،روایات ضعیف‏تر (از جهت کمیت، دلالت و سند) تحت الشعاع، روایات قوى‏تر قرار خواهند گرفت.

اینک به نقل چند روایت مى‏پردازیم که علم حقیقى و منبع مشروع و انحصارى آن را خاندان وحى و اهل البیت (ع) و کسانى که‏حامل علوم آنها هستند، مى‏داند:

قال‏الصادق (ع) : ? فَلْیَذهَبِ الْحَسَنَ یمیناً وَ شِمالاً فَوَاللَّهِ مایُوجِدُ العِلْمَ اِلاَّههنا[۲]

امام صادق (ع) : به خدا سوگند اگر حسن ]بصرى[ به چپ و راست ]عالَم [برود، علم را جز در این خانه ]اهل البیت [نخواهدیافت.

قال الکاظم (ع) : لاعِلْمَ الامِن عالِمٍ ربّانى[۳]

امام کاظم (ع) : دانش ]حقیقى[ جز نزد عالم ربّانى نیست

قال على (ع) : اَلْعِلْمُ مَخْزُونٌ عِند اَهْلِهِ و قَدْ اُمِرْتُمْ بِطَلَبِهِ مِنْ اَهْلِهِ فَاطْلُبُوهُ[۴]

امام على (ع) : دانش نزد اهلش ذخیره است و شما باید آن را از اهلش بجویید.

قالَ رَسولُ اللَّه (ص) : مَن تَعَلَّمَ باباً مِنَ الْعِلمِ عَمَّنْ یَثِقُ بِهِ کانَ اَفْضَلُ مِنْ اَن یُصَلّى اَلْفَ رَکْعَةٍ[۵]

رسول گرامى اسلام (ص) : هرکس فرازى از دانش را از کسى که به [صلاحیّت علمى و معنوى] او اطمینان دارد، بیاموزد، بهتراز آن است که هزار رکعت نماز مستحبى بخواند.

قال على (ع) : سَمِعْتُ رسُولَ اللَّه (ص) یقول: طَلَبُ الْعِلْمِ فریضَةٌ عَلى کُلِّ مُسْلِمٍ فَاطْلُبُوا الْعِلْمَ مِنْ مَظانِّهِ وَ اقْتَبِسُوهُ مِنْ اَهْلِهِ[۶]

امام على (ع) : از رسول خدا (ص) شنیدم که مى‏فرمود: دانش‏پژوهى بر هر مسلمان واجب است، پس دانش را از منابع واقعى واهلش بجویید.

قال على (ع) : یاکُمیل لا تَاْخُذْ اِلَّا عَنَّا تَکُنْ مِنَّا[۷]

امام على (ع) : اى کمیل، دین و دانش‏ات را جز از ما مگیر تا در زمره ما باشى.

قال الباقر (ع) لِسَلْمَة بن کهیل و الحکم بن عتیبَة: شَرِّقا و غَرِّبا فلاتَجِدانِ عِلْماً صَحیحاً الَّا شیئاً خَرجَ مِن عِندِنا اَهْلَ الْبَیتِ[۸]

امام باقر (ع) خطاب به سلمة بن کهیل و حکم بن عتیبة: اگر به شرق و غرب بروید، به دانش صحیح دست نمى‏یابید مگر آنچه ازنزد ما اهل البیت صادر شده باشد.

عن الباقر (ع) فى قولِ اللَّه ? عَزَّ و جَلَّ ? : ?فَلْیَنْظُرِ الْاِنسانُ اِلى طَعامِه? ، قُلتُ: ماطَعامُه، قال (ع) : عِلْمُه الَّذى یَاْخُذُهُ عَمَّن یَاْخُذُهُ? [۹]

راوى از امام باقر (ع) مى‏پرسد: مقصود از ?غذا? در آیه شریفه که مى‏فرماید: انسان باید به غذایش بنگرد، چیست؟ امام(ع) مى‏فرماید: یعنى انسان باید بنگرد که دانش‏اش را از چه کسى مى‏گیرد؟ [یعنى انسان نمى‏تواند خوراک فکرى و علمى‏اش رااز هر منبعى جز اهل آن بگیرد[

قال الصادق (ع) : یا یُونُس اِنْ اَرَدْتَ الْعِلْمَ الصَّحیحَ فَعِنْدَنا اَهْلَ الْبَیْتِ فَاِنّا وَرِثْنا و اُوتینا شَرْعَ الحِکْمَةِ وَ فَصْلَ الْخِطابِ[۱۰]

امام صادق (ع) : اى یونس! اگر طالب دانش صحیح هستى، تَنها نزد ما اهل البیت (ع) است. میراث‏دار حکمت الهى و نبوى (ص) وفصل‏الخطاب ]سخن نهایى و حق[ ما هستیم.

قال الْباقِرُ (ع) : کلُّ ما لَم یَخْرُجْ مِن هذَا الْبَیْتِ فَهُو باطِلٌ[۱۱]

امام باقر (ع) : هر [حکم و دانش]ى که از خانه ما [ اهل‏البیت] صادر نشده باشد، باطل است.

قال رسُولُ اللَّه (ص) : اَنا مَدینَةُ الْحِکمةِ ]الْعِلْم[۱۲][ و عَلىٌ بابُها و لَنْ تُؤتَى الْمَدینَةُ اِلَّا مِنْ قِبَلِ الْبابِ[۱۳]

رسول گرامى اسلام (ص) : من، شهر حکمت و دانش هستم و درِ آن على (ع) است و به شهر جز از درِ آن نباید وارد شد.

مشاهده مى‏کنیم که روایات فوق ? و دهها روایت دیگر ? با صراحت، تنها منبع و مَأخَذ مشروع علم واقعى و حقیقى را خاندان‏وحى و اهل‏البیت (ع) مى‏دانند و مؤمنین مجاز نیستند براى کسب دانش، درِ خانه هر کس بروند و به هر جا سَرَک بکشند. بر این‏اساس، معناى روایت ?اُطْلُبُوا العلم وَلَوبالصین? جز این نیست که دانش حقیقى را بجویید اگر چه مجبور شوید براى آن‏مسافتى طولانى را طى نمایید و فى‏المثل براى یافتن عالم حقیقى ? که حامل علوم اهل‏البیت (ع) است ? تا کشور چین سفر کنید

و اما براى تکمیل این مبحث مهم باید به چند روایتى که توصیه به اَخذ ?حکمت? از هر کسى حتى فرد منافق و گمراه، مى‏کنند،نیز اشاره نماییم و مقصود واقعى آنها را توضیح دهیم:

قال على (ع) :

خُذِ الحِکمةَ اَنَّى أتَتْکَ فَاِنَّ الْکَلِمَةَ مِنَ الْحِکْمَةِ تَکُونُ فى صَدْرِ الْمُنافِقِ فَتَلَجْلَجَ فى صَدْرِهِ حَتَّى تَسْکُنَ اِلى صاحِبِها [۱۴]]حتى تَخرُج‏فَتَسْکُنَ الى صواحبها فى صدر المؤمن[[۱۵]

امام على (ع) : حکمت را هر جا که یافتى، بگیر، زیرا [گاهى] سخنى حکمت‏آمیز در سینه منافق خلجان دارد تا اینکه از سینه‏اش‏بیرون آمده و به صاحب اصلى‏اش [که مؤمن است] برسد.

- الحکمةُ ضالَّةُ الْمُؤْمِن، فَخُذِ الْحِکْمَةَ وَلَوْ مِنْ اَهْلِ النقاق[۱۶]

- حکمت گمشده مؤمن است، پس آن را بگیر حتى از منافق‏ها.

از این دو روایت که در منابع شیعه و سنى از حضرت على (ع) نقل شده است، دو مطلب دریافت مى‏شود:

۱- حکمت و معرفت حقیقى، اختصاص به اهل ایمان دارد ولى ممکن است نزد افراد غیرمؤمن نیز یافت شود اما یافت شدن‏حکمت نزد غیرمؤمنان، همیشگى و به عنوان یک قاعده نیست بلکه گاهى چنین است و متعلق به آنها نبوده و نزد آنان عاریه‏است تا آن که به صاحب واقعى‏اش یعنى مؤمن برسد.

۲- حضرت على (ع) توصیه به اَخذ ?حکمت? از منافقان و گمراهان کرده است و عمل به این سفارش در صورتى براى یک فردمیسر است که قبلاً ?حکمت‏شناس? باشد و با ?میزان? بتواند ?حکمت? را از ?جهالت? تشخیص دهد و این هنگامى مقدور است‏که شخص بناى معرفتى و اعتقادى‏اش را از کانون اصلى و انحصارى علم و حکمت که ?کتاب و عترت? است، ساخته باشد وبه محک و میزان تشخیص ?سره? از ?ناسره? مجهز شده باشد.

و اما در پاسخ به این سئوال که چگونه ممکن است فردى منافق و گمراه، سخنى حکمت‏آمیز بگوید، باید بگوییم که این سخن‏حکمت‏آمیز ممکن است ناشى از عقل فطرى و خدادادى او باشد که خداوند در نهاد همه انسان‏ها تعبیه کرده است مثل آن که‏فرد گمراهى درباره زشتى ظلم و نیکى عدالت سخنى بگوید و به مصادیق تازه‏اى از آنها اشاره کند و یا آن که ممکن است این‏سخن حکمت‏آمیز از منبعى الهى ? کتب آسمانى، سخنان انبیاء و معصومین (ع) ? اَخذ شده باشد و از دیده یک مؤمن پنهان‏مانده باشد، اما این فرض که فردى گمراه، منافق و یا کافر سخنى حکمت‏آمیز را ابداع کرده باشد و مهمتر اینکه بنیانگذار بناى‏علمى و معرفتى‏اى حقیقى باشد، منتفى است و روایاتى که ذکر آنها گذشت، چنین مسأله‏اى را نفى مى‏کنند.

چکیده بحث آن‏که با روایت ?اُطلبوُا العلم ولو بالصین? نمى‏توان مشروعیت و مطلوبیت علوم مدرن غربى را اثبات کرد.


۱- وسایل‏الشیعه ۳۱۲/۵ البته فقها براساس این روایت فتوا نمى‏دهند زیرا روایات متقن دیگر، چنین نمازى را باطل دانسته واعاده را لازم نمى‏دانند.

۲- کافى، ج ۱، ص ۵۱

۳- کافى ج ۱، ص ۱۷

۴- کافى، ج ۱، ص ۳۰

۵- وسائل الشیعة، ج ۲۷، ص ۲۷

۶- بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۷۱

۷- تحف العقول، ص ۱۷۱

۸- کافى، ج ۱، ص ۳۹۹

۹- کافى، ج ۱، ص ۵۰

۱۰- بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۴۰۴

۱۱- بصائر الدرجات، ص ۵۳۱

۱۲- در بعضى نقل‏هاى دیگر به جاى کلمه ?الحِکمة? ، ?العِلم? آمده است.

۱۳- الخصال، ص ۵۷۴

۱۴- الامالى (طوسى) ، ص ۶۲۵

۱۵- در نهج‏البلاغة عبده (ج ۴، ص ۱۸) به جاى ?تسکن الى صاحبها? عبارت ?حتَّى تخرج فتسکُنَ الى صواحِبها فى صدرالمؤمن? آمده است.

۱۶- نهج البلاغة عبدة، ج ۴، ص ۱۸ / کافى، ج ۸، ص ۱۶۷
.

سه شنبه 23 بهمن 1391 - 11:01:24 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


فرزندانمان را از کودکی با پوشش زهرا آشنا کنیم


مسنجره ریدکال باابزار مفید در چت کردن .آموزش عضویت رو گذاشتم حتما بخونید وعضو شوید


خــداونـدا پــرســـشـی دارم


امام نقی ع...قفس شیر ها


کجاست حقوق بشر


سال نو مبارک


پول در آوردن به قیمت درد و اشک های تو کوچولو


دلم گرفته يعني خسته شدم نميدونم از چي بگم


به خدا میگن خرافات


شخصیت شناسی به وسیله ی انگشتر


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

31281 بازدید

36 بازدید امروز

9 بازدید دیروز

54 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements